نوشته شده توسط : محمد صادق کریمیان عقدا

شيطان پرستي يکي از اعتقاداتي است که به آن پيشينه هزاران ساله مي دهند و دليل آن را نيز پرستش هر موجود داراي قدرت، توسط مردمان هزاران سال پيش و يا در نظر گرفتن دو خداي ضد هم يعني خداي خير و خدای شر مي دانند.
اما شيطان پرستي مدرن آئيني است داراي شباهت هايي به اومانيسم. که انسان را برترين موجود مي داند و او را تنها در برابر خود مسئول مي داند.
آنتوان اس زاندر لاوِی (مؤسس شیطان پرستی مدرن) در این باره می گوید: «خداي با عظمت و با شکوهي وجود ندارد، و جهنمي که در آن گناهکاران کباب مي شوند هم نيست.
اينجا و حالا روز شکنجه و سختي ماست! اينجا و حالا روز خـوشي ماست! اينـجا و حـالا فـرصت ماست! اين روز و اين سـاعت را انتخاب کن که زندگي رهايي بخشي وجود ندارد!
شيطان پرستي جديد به خدايي اعتقاد ندارد و شيطان را تنها نوعي کهن نماد (archetype) مي داند و اعتقاد دارد که انسان به تنهايي مي تواند راه درست و غلط را تشخيص دهد. به همين دليل هم اين اعتقاد بيشتر به عنوان يک اعتقاد فلسفي شناخته مي شود.
شيطان در اين اعتقاد نماد نيروي تاريکي، طبيعت شهوانی و مرگ است. و بهترين نشانه قدرت و ضد مذهب بودن است.

منبع:سایت ویکی پدیا(تاریخچه شیطانپرستی)



:: بازدید از این مطلب : 421
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : دو شنبه 15 دی 1393 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : محمد صادق کریمیان عقدا

 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

 

نقل شده يك نفر مصرى از قوم فرعون ، خوشه انگور بسيار زيبايى را به فرعون داد و گفت : مى خواهم اين خوشه انگور را با همين قيافه به شكل جواهرات و لؤ لؤ بزرگ در آورى ؛ زيرا تو خدا هستى - خدا هر كارى بخواهد مى تواند انجام دهد. - فرعون هم آن را گرفت و به او قول داد كه انجام دهد.
وقتى شب شد و تاريكى همه جا را فرا گرفت ، فرعون همه درها را بست و گفت : هيچ كس نبايد داخل شود. از اين درخواست مرد حيران بود كه چه كند؟
شيطان به كاخ او رفت و در زد. فرعون گفت : چه كسى در مى زند؟ شيطان در جواب گفت : فلانم به ريش آن خدايى كه نمى داند چه كسى بر در سراى تو است . تو اگر خدا بودى هر آينه مى دانستى چه كسى پشت در است . فرعون - از اين جسارت و بى باكى - او را شناخت .
خانه فرعون را شيطان شبى
حلقه بر در زد كه دارم مطلبى
گفت : فرعون اى فلان ! تو كيستى
آدمى يا جن و يا گو كيستى ؟
كيست آيا حلقه بر در مى زدند؟
از چه آيا دست بر سر مى زند؟
كرد شيطان ، بادى از مقعدرها
گفت : بادا اين به ريش آن خدا
كو نداند در برون خانه كيست
حلقه بر در مى زند، از بهر چيست (557)
فرعون گفت : اى ملعون ! داخل شو، او هم در جواب گفت : ملعونى بر ملعونى ديگر وارد مى شود. وقتى وارد شد، مشاهده كرد كه خوشه انگورى در دست فرعون است و درباره آن حيران مانده است .
گفت : او را به من بده ، تا مشكل تو را حل كنم . انگور را از او گرفت و اسم اعظم را بر او خواند. همان طورى كه آن مرد خواسته بود، بهترين لؤ لؤ و جواهر شد.آن گاه شيطان گفت : اى رفيق عزيز! خودت انصاف بده من با اين همه علم و كمال و قدرت كه دارم مى خواستم بنده اى از بندگان خدا باشم ؛ ولى مرا به عنوان بنده ، قبول نكردند و از درگاه سلطان حقيقى بيرونم كردند.
اما تو با اين نادانى و حماقت كه دارى ، ادعاى خدايى مى كنى و مرتبه بزرگى را مى خواهى .
فرعون گفت : اى شيطان ! چرا بر حضرت آدم سجده نكردى ؟ - كه تو را از بهشت بيرون كنند و ملعون شوى ؟ جواب داد: اى فرعون ! چه مى دانستم ، طينت خبيثى مانند تو در صلب او قرار دارد، از اين رو به او سجده نكردم
   منبع:شیطان پرستی در ویکی پدیا


:: بازدید از این مطلب : 421
|
امتیاز مطلب : 59
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : جمعه 12 دی 1393 | نظرات (0)